آموزش درس عربی

متن مرتبط با «پایه» در سایت آموزش درس عربی نوشته شده است

متن و ترجمه درس هفتم عربی از پایه یازدهم انسانی

  • «مَن طَلَبَ شیئاً وَ جَدَّ وَجَدَ.»معنی: هرکس چیزی را بخواهد و بکوشد، می‌یابد.لا مُشکِلَهَ قادِرَهٌ عَلیٰ هَزیمَهِ الشَّخصِ الَّذی یَتَوَکَّلُ عَلَی اللّهِ وَ یَعتَمِدُ عَلیٰ نَفسِهِ وَ قُدُراتِهِ.معنی: هیچ مشکلی نیست که قادر به شکست شخصی باشد که به خدا توکل میکند و به خودش و توانمندی هایش تکیه میکندکَثیرٌ مِنَ النّاجِحینَ أَثاروا إعجابَ الْآخَرینَ؛معنی: بسیاری از افراد موفّق، موجب شگفتیِ دیگران شده‌اند؛مَعَ أَنَّهُم کانوا مُعَوَّقینَ أوْ فُقَراءَ أَو کانوا یُواجِهونَ مَشاکِلَ کَثیرَهً فی حَیاتِهِم، معنی: با وجود اینکه معلول، یا فقیر بوده‌اند، یا در زندگی‌شان با مشکلات بسیار رو به رو بوده‌اند،وَ مِنْ هٰؤلاءِ:معنی: از آن جمله:اَلْأُستاذُ مَهدیّ آذَریَزدیّ وَ هوَ أَشهَرُ کاتِبٍ لِقِصَصِ الْأَطفالِ، معنی: استاد مهدی آذریزدی نامدارترین نویسندهٔ داستان‌های کودکان،فِی السَّنَهِ الْعِشرینَ مِن عُمرِهِ کانَ عامِلاً بَسیطاً، معنی: در سنّ بیست سالگی کارگری ساده بود،ثُمَّ صارَ بائِعَ الْکُتُبِ، معنی: سپس کتاب فروش شد،وَ لَمْ یَذهَبْ إلَی الْمَدرَسَهِ فی حَیاتِهِ.معنی: و در (طولِ) زندگی‌اش به مدرسه نرفته بود.هیلین کیلِر عِندَما بَلَغَتْ مِنَ الْعُمرِ تِسعَهَ عَشَرَ شَهراً، معنی: هِلِن کِلِر هنگامی که به نوزده ماهگی رسید،أُصیبَتْ بِحُمّیٰ صَیَّرَتْها طِفلَهً عَمیاءَ صَمّاءَ بَکْماءَ؛معنی: دچار تبی شد که او را کودکی نابینا، ناشنوا و لال گردانید.فَأَرْسَلَها والِداها إلیٰ مُؤَسَّسَهٍ اجْتِماعیَّهٍ لِلْمُعَوَّقینَ.معنی: پدر و مادرش او را به مؤسّسهٔ اجتماعی معلولان فرستادند.اِسْتَطاعَتْ مُعَلِّمَهُ «هیلین» أَنْ تُعَلِّمَها حُروفَ الْهِجاءِ وَ التَّکَلُّمَ عَنْ طَریقِ اللَّمْسِ وَ الشَّمِّ؛معن, ...ادامه مطلب

  • متن و ترجمه درس هفتم عربی از پایه یازدهم تجربی و ریاضی

  • تأثیرُ اللُّغَهِ الْفارِسیَّهِ عَلَی اللُّغَهِ الْعَرَبیَّهِمعنی: تأثیر زبان فارسی بر زبان عربی اَلْمُفرَداتُ الْفارِسیَّهُ دَخَلَتِ اللُّغَهَ الْعَرَبیَّهَ مُنذُ الْعَصرِ الْجاهِلیِّ، معنی: واژگان فارسی از دورۀ جاهلی وارد زبان عربی شدند،فَقَدْ نُقِلَتْ إلَی الْعَرَبیَّهِ أَلفاظٌ فارِسیَّهٌ کَثیرَهٌ بِسَبَبِ التِّجارَهِ وَ دُخولِ الْإیرانیّینَ فِی الْعِراقِ وَ الْیَمَنِ،معنی: کلمات فارسیِ بسیاری به دلیل بازرگانی و ورود ایرانیان به عراق و یمن به زبان عربی منتقل شد.وَ کانَتْ تِلکَ الْمُفرَدات تَرتَبِطُ بِبَعضِ الْبَضائِعِ الَّتی ما کانَتْ عِندَ الْعَرَبِ کَالْمِسکِ وَ الدّیباجِ.معنی: و آن واژگان به برخی کالاها مربوط میشد که عرب نداشت مانند مشک و ابریشم.وَ اشْتدَّ النَّقلُ مِنَ الْفارِسیَّهِ إلَی الْعَرَبیَّهِ بَعدَ انْضِمامِ إیران إلَی الدَّولَهِ الْإسلامیَّهِ.معنی: و انتقال از فارسی به عربی پس از پیوستن ایران به دولت اسلامی شدّت گرفت.و فِی العْصَرِ الْعَبّاسیِّ ازْدادَ نُفوذُ اللُّغَهِ الْفارِسیَّهِ حینَ شارَکَ الْإیرانیّونَ فی قیامِ الدَّولَهِ الْعَبّاسیَّهِ عَلیٰ یَدِ أَمثالِ أبی مُسلِمٍ الْخُراسانیِّ وَ آلِ بَرمَک.معنی: و در دوره عبّاسی هنگامی که ایرانیان در برپایی دولت عبّاسی به دست امثال ابومسلم خراسانی و خاندان برمک شرکت کردند نفوذِ زبان فارسی افزایش یافت. وَ کانَ لِابْنِ الْمُقَفَّعِ دَوْرٌ عَظیمٌ فی هذَا التَّأثیرِ،معنی: و ابن مقفّع نقش بزرگی در این اثرگذاری داشت،فَقَد نَقَلَ عَدَداً مِنَ الْکُتُبِ الْفارِسیَّهِ إلَی الْعَرَبیَّهِ، مِثلُ کَلیلَه وَ دِمنَه.معنی: [او] تعدادی از کتاب‌های فارسی مانند کلیله و دمنه را به عربی برگرداند.وَ لِلْفیروزآبادیِّ مُعْجَمٌ مَشْهورٌ بِ, ...ادامه مطلب

  • متن  و ترجمه درس ششم عربی پایه  یازدهم تجربی و ریاضی

  • ترجمه و متن درس ششم عربی پایه یازدهم تجربی و ریاضیآنّه ماری شیمِل :تُعَدُّ الدُّکتورَهُ «آنّه ماری شیمِل» مِن أَشهرَِ الْمُستَشرِقینَ. معنی: دکتر آنه ماری شیمل از مشهورترین خاورشناسان شمرده میشودوُلِدَتْ فی «أَلْمانیا» وَ کانَتْ مُنذُ طُفولَتِها مُشتاقَهً إلیٰ کُلِّ ما یَرْتَبِطُ بِالشَّرقِ وَ مُعجَبَهً بِإیران.معنی: در آلمان متولّد شد. از هنگامِ کودکی‌اش مشتاق به هر چیزی بود که به شرق ارتباط داشت و شیفتۀ ایران بود.کانَ عُمرُها خَمسَهَ عَشَرَ عاماً حینَ بَدَأَتْ بِدِراسَهِ اللُّغَهِ الْعَرَبیَّهِ.معنی: وقتی شروع کرد به تحصیل زبان عربی، ۱۵ سالش بود.حَصَلَتْ عَلیٰ شَهادَهِ الدُّکتوراه فِی الْفَلْسَفَهِ وَ الدِّراساتِ الْإسلامیَّهِ وَ هیَ فِی التّاسِعَهَ عَشْرَهَ مِن عُمرِها؛معنی: مدرک دکترای فلسفه و مطالعات اسلامی را در حالی که ۱۹ ساله بود به دست آورد؛تَعَلَّمَتِ اللُّغَهَ التُّرکیَّهَ وَ دَرَّسَتْ فی جامِعَهِ أَنقَرَه.معنی: زبان ترکی را یاد گرفت و در دانشگاه آنکارا تدریس کرد.کانَتْ شیمِل تَدعو الْعالَمَ الْغَربیَّ الْمَسیحیَّ لِفَهمِ حَقائِقِ الدّینِ الْإسلامیِّ وَ الِاطِّلاعِ عَلَیهِ. معنی: شیمل جهان مسیحی غرب را به فهم حقایق دین اسلام و حقایق از آن دعوت می‌کردوَ هٰذَا الْعَمَلُ رَفَعَ شَأنَها فی جامِعاتِ الدُّوَلِ الْإسلامیَّهِ، معنی: و این کار جایگاه و مقامش را در دانشگاه های دولتهای (کشورهای) اسلامی بالا برد،فَحَصَلَتْ عَلیٰ دُکتوراه فَخریَّهٍ مِنْ جامعاتِ السِّندِ وَ إسلام آباد وَ بیشاوَر وَ قونیَه وَ طهران.معنی: پس دکترای افتخاری از دانشگاه‌های سند، اسلام آباد، پیشاور، قونیه و تهران به دست آورد.إنَّها تَعَلَّمَتْ لُغاتٍ کَثیرَهً مِنهَا الْفارسیَّهُ وَ الْعَرَبیَّهُ وَ ال, ...ادامه مطلب

  • متن و ترجمه درس چهارم عربی پایه دوازدهم تجربی ، ریاضی

  • الدرس الرابع: الفرزدقالَفْرَزْدَقُ مِنْ شُعَراءِ العْصْرِ الْأمُویِّ. وُلدِ فی مِنطقَهٍ بِالکْوَیتِ الحْالیَهِ عامَ ثلَاثهَ وَ عِشْرینَ بَعْدَ الْهِجرَهِ، وَ عاشَ بِالْبَصرَهِ.فرزدق از شاعران روزگار اموی است. او در منطقه ای در کویت به سال بیست و سه هجری متولد شد و در بصره زندگی کرد.فی یَوْمٍ مِنَ الْأیّامِ جاءَ بِهِ أَبوهُ إلیٰ أَمیرِ الْمُؤمِنینَ عَلیٍّ ، فَسَألَهُ الْإمامُ عن وَلدهِ؛ فَقالَ:روزی از روزها پدرش او را نزد امیر مؤمنان علی آورد و امام از وی درباره پسرش پرسید و او گفت:«هٰذَا ابْنی یکادُ یکونُ شاعِراً عَظیماً.»ترجمه: این پسرم نزدیک است که شاعری بزرگ شود.فَقالَ الْأمامُ لِوالدهِ: «عَلّمْهُ القرآنَ.»ترجمه: پس امام به پدرش گفت: قرآن بیاموزش؛فَعَلَّمَهُ الْقُرآنَ تَعلیماً؛ ثُمَّ رَحَلَ الفرَزدَقُ إلیٰ خُلَفاءِ بنَی أمُیه بِالشّامِ، وَ مَدَحَهُم وَ نالَ جَوائزهُم.ترجمه: پس [پدر فرزدق] بی گمان به او قرآن آموخت؛ سپس[فرزدق] به نزد خلیفگان اموی در شام کوچید و آنها را ستود و جایزه های ایشان را به دست آورد.کانَ الفَرَزدق مُحِبّا لِأهلِ البْیتِ وَ کانَ یسْتُرُ حُبَّهُ عِندَ خُلَفاءِ بَنی أُمَیهَ؛ وَلٰکِنَّهُ جَهرَ بِهِ لمَّا حَجَّ هِشامُ بن عَبدالملکِ فی أیامِ أبیهِ.ترجمه: فرزدق دوستدار اهل بیت بود و دوستی اش را [نزد] در دربار خلفای بنی امیه می نهفت؛ ولی هنگامی که هشام بن عبدالملک در روزگار پدرش حج می گزارد، آن را آشکار کرد.فَطافَ هِشامٌ وَ لَمّا وَصَلَ إلَی الْحَجَرِ لَمْ یقْدِرْ أن یستلِمَهُ لکِثْرَهِ الِإزْدِحامِ،ترجمه: پس هشام طواف کرد و وقتی که به حجر الأسود رسید نتوانست که آن را به خاطر شلوغی بسیار مسح کند.فَنُصِبَ لَهُ مِنْبَرٌ وَ جَلسَ عَلیهِ جُلوسَ الْأُمَراءِ ینَظْر, ...ادامه مطلب

  • ترجمه متن درس چهارم پایه دوازدهم انسانی

  • ترجمه متن درس چهارم پایه دوازدهم انسانینظام الطبیعةفَیتمّ التوازُنُ فِی الطبَّیعَهِ مِنْ خِلالِ وُجودِ رَوابط مُتدَاخِله بینَ الکْائنِاتِ الحیَّهِ وَ بیئَتِها،ترجمه: تعادل در طبیعت از راه وجود روابط کاملاً در هم تنیده میان موجودات زنده و محیط آنها انجام میشود؛وَلکِٰنْ ظَلَمَ الْإنسانُ الطَّبیعَهَ فی نَشاطاتِهِ الَّتی تُؤَدّی إلَی اخْتِلالِ هٰذَا التَّوازُنِ ظلماً واسِعاً!ترجمه: انسان در فعّالیّتهایش که منجر به به هم خوردنِ (اختلال) این تعادل می شود، چقدر نسبت به طبیعت ستمگر است!و الْآنَ لِنقَرْأَ هذِٰه القْصِّه قرِاءهَ دقَیقهَ لکی نطّلع عَلیٰ أَفْعالِ الْإنسانِ الْمُخَرِّبَهِ لِلْبیئَهِ:ترجمه: اینک باید این داستان را با دقّت بخوانیم تا از کارهای ویرانگرِ انسان نسبت به محیط زیست آگاه (مطّلع) شویم.یحکیٰ أنَّ مزُارعِا کانَتْ لَهُ مَزرَعَهٌ کَبیرَهٌ فیها خَضْراواتٌ وَ أَشجارٌ کَثیرَهٌ.ترجمه: حکایت می شود که کشاورزی کشتزار بزرگی داشت که در آن سبزیجات و درختان بسیاری بودوَ کانَ یُرَبّی فی مَزرَعَتِهِ أنَواعَ الطُّیورِ،ترجمه: و در کشتزارش گونه های پرندگان پرورش می داد،ذاتَ یَومٍ لاحَظَ الْمُزارِعُ أنَّ عَدَدَ أفَراخ الطُّیورِ یَنْقُصُ تدَریجیّا.ترجمه: یک روز کشاورز ملاحظه کرد که شمار (تعداد) پرندگان، اندک اندک (به تدریج) کم می شود. (رو به کاهش است.)هُناکَ بوماتٌ کَثیرَهٌ فی مِنطَقَتِکُم!؟»ترجمه: کارشناس به او گفت: «چگونه امکان دارد؟، در حالی که جغد های بسیاری در منطقه شما وجود دارد؟!»قالَ لَهُ الْمُزارِعُ: «إنّی تَخَلَّصْتُ مِنَ الْبوماتِ بِقَتْلِ الْکَثیرِ مِنْها.»ترجمه: کشاورز به او گفت :« من بی گمان با کشتن بسیاری از آنها از [دست] جغدها خلاص شدم.»قالَ الْخَبیرُ: « یا لَهُ مِنْ عَ, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها