ترجمه متن درس پنجم عربی دهم رشته انسانی ، تجربی و ریاضی
هٰذا خَلْقُ اللهِ
معنی: این آفرینش خداوند است.
اَلْغَوّاصونَ الَّذینَ ذَهَبوا إلَی أَعماقِ الْمُحیطِ لَیلاً،
معنی: غواصهایی که شبانه به اعماق اقیانوس رفتند
شاهَدوا مِئاتِ الْمَصابیحِ الْمُلَوَّنَهِ الَّتی یَنبَعِثُ ضَوؤُها مِنَ الْأَسماکِ الْمُضیئَهِ،
معنی: صدها چراغ های رنگارنگ را دیدهاند که نورشان از ماهیهای درخشنده فرستاده میشود.
وَ تُحَوِّلُ ظلَام الْبَحرِ إلَی نَهارٍ مُضیءٍ یَستَطیعُ فیهِ الْغَوّاصونَ الْتِقاطَ صُوَرٍ فی أَضواءِ هذِهِ الْأَسماکِ.
معنی: و تاریکی دریا را به روشنایی روز تبدیل میکنند که غواص ها میتوانند در نور این ماهی ها عکس بگیرند.
اِکْتَشَفَ الْعُلَماءُ أَنَّ هذِهِ الْأَضواءَ تَنبَعِثُ مِن نَوعٍ مِنَ الْبَکتیریا الْمُضیئَهِ الَّتی تَعیشُ تَحتَ عُیونِ تِلْکَ الْأَسماکِ.
معنی: دانشمندان کشف کردهاند که این روشناییها از گونهای باکتری درخشانی که زیر چشمان این (آن) ماهیها زندگی میکنند ارسال میشود.
هَل یُمکِنُ أَن یَستَفیدَ الْبَشَرُ یوَماً مِنْ تلِْکَ الْمُعجِزَهِ الْبَحریَّهِ،
معنی: آیا ممکن است که روزی بشر از آن معجزهی دریایی استفاده کند
وَ یَستَعینَ بِالْبَکتیریا الْمُضیئَهِ لِإنارَهِ الْمُدُنِ؟
معنی: و کمک بگیرد از آن باکتری برای روشن کردن شهرها؟
رُبَّما یسَتطَیعُ ذلِٰکَ، لِأَنَّهُ «مَنْ طلَبَ شَیئاً وَ جَدَّ وَجَدَ.»
معنی: شاید بتواند این (آن) کار را انجام دهد؛ زیرا هرکس چیزی بخواهد و تلاش کند مییابد.
إنَّ لِسانَ الْقِطِّ سِلاحٌ طِبّیٌّ دائِمٌ، لِأَنَّهُ مَملوءٌ بِغُدَدٍ تُفْرِزُ سائِلاً مُطَهِّراً، فَیَلْعَقُ القِْطُّ جُرْحَهُ عِدَّهَ مَرّاتٍ حَتَّی یَلْتَئِمَ.
معنی: بیگمان زبان گربه سلاح پزشکی همیشگی است؛ زیرا پر از غدّههایی است که مایعی پاک کننده ترشّح میکند، در نتیجه گربه زخمش را چند بار می لیسد تا بهبود یابد (التیام یابد)
إنَّ بَعضَ الطُّیورِ وَ الْحَیَواناتِ تَعْرِفُ بِغَریزَتِها الْأّعشابَ الطِّبّیَّهَ وَ تَعلَمُ کَیفَ تَستَعمِلُ الْعُشبَ الْمُناسِبَ لِلْوِقایَهِ مِنَ الْأَمراضِ الْمُختَلِفَهِ؛
معنی: به راستی بعضی از پرندگان و حیوانات توسط غریزه هایشان گیاهان دارویی را میشناسند. و میدانند که چگونه گیاه مناسب را برای پیشگیری از بیماریهای مختلف استفاده کنند
وَ قدَ دَلَّتْ هٰذِهِ الْحَیَواناتُ الْإنسانَ عَلَی الْخَواصِّ الطِّبّیَّهِ لِکَثیرٍ مِنَ النَّباتاتِ الْبَرّیَّهِ وَ غَیرِها.
معنی: و این حیوانات انسان را نسبت به خاصیتهای پزشکی بسیاری از گیاهان صحرایی و مانند آن راهنمایی کردهاند.
إنَّ أَغلَبَ الْحَیَواناتِ إضافَهً إلَی امْتلِاکِها لِلُغَهٍ خاصَّهٍ بِها، تَمْلِکُ لُغَهً عامَّهً تَستَطیعُ مِنْ خِلالِها أَن تَتَفاهَمَ مَعَ بَعضِها، فَلِلْغُرابِ صَوتٌ یُحَذِّرُ بِهِ بَقیَّهَ الْحَیَواناتِ حَتَّی تَبتَعِدَ سَریعاً عَنْ مِنطَقَهِ الْخَطَرِ، فَهوَ بِمَنزِلَهِ جاسوسٍ مِنْ جَواسیسِ الْغابَهِ.
معنی: بیگمان بیشتر جانوران افزون بر داشتن زبان ویژه خود زبانی عمومی دارند که با آن میتوانند [سخن] یکدیگر را بفهمند، کلاغ صدایی دارد که با آن به بقیه جانوران هشدار میدهد تا زود (سریع) از منطقه خطر دور شوند، او به مانند جاسوسی از جاسوسان جنگل است.
لِلْبَطَّهِ غُدَّهٌ بِالْقُرْبِ مِنْ ذنَبَِها تَحتَوی زَیتاً خاصّاً تَنْشُرُهُ عَلَی جِسْمِها فَلا یَتَأَثَّرُ بِالْماءِ.
معنی: اردکها نزدیک دمهایشان انبارهای طبیعی دارند که حاوی روغنی ویژه است که روی بدنشان پخش میشود و تحت تأثیر آب قرار نمیگیرند.
تَستَطیعُ الْحِرباءُ أنَْ تُدیرَ عَینَیها فی اتِّجاهاتٍ مخُتَلِفَهٍ دونَ أَنْ تُحَرِّکَ رَأْسَها وَ هیَ تَستَطیعُ أَنْ تَرَی فِی اتِّجاهَینِ فی وَقتٍ واحِدٍ.
معنی: آفتاب پرست می تواند بی آنکه سرش را تکان بدهد چشمانش را در جهت های مختلف بچرخاند و میتواند در یک زمان در دو جهت ببیند.
لا تَتَحَرَّکُ عَینُ الْبومَهِ، فَإِنَّها ثابِتَهٌ، وَلٰکِنَّها تُعَوِّضُ هٰذَا النَّقصَ بِتَحریکِ رَأسِها فی کُلِّ جِهَهٍ؛ وَ تَستَطیعُ أَنْ تُدیرَ رَأسَها مِئَتَینِ وَ سَبْعینَ دَرَجَهً دونَ أَنْ تُحَرِّکَ جِسمَها.
معنی: چشم جغد حرکت نمیکند، چشمها ثابتاند، ولی این نقص را با حرکت دادن سرش در هر ناحیهای جبران میکند و میتواند که بیآنکه بدنش را حرکت دهد سرش را ۲۷۰ درجه بچرخاند.
المعجم :
اِبْتَعَدَ: دور شد «حَتَّی تَبْتَعِدَ: تا دور شود»
بَکتیریا: باکتری
سائِل: مایع
اِتِّجاه: جهت
بوم، بومَه: جغد
ضَوء: نور «جمع: أَضواء»
أَدارَ: چرخانْد، اداره کرد «أَنْ تُدیرَ: که بچرخانَد»
تَأَثَّرَ: تحت تأثیر قرار گرفت
ظلَام: تاریکی
أَنْ تَرَی: که ببیند
تَحْتَوی: در بر دارد
عَوَّضَ: جبران کرد
اِسْتَفادَ: بهره بُرد «أَنْ یَسْتَفیدَ: که بهره ببرد»
تَحَرَّکَ: حرکت کرد
قِطّ: گربه
إضافَهً إلَی: افزون بر
تَنْشُرُ :پخش میکند
لَعِقَ: لیسید
أَعشاب طِبّیَّه: گیاهان دارویی «مفرد: عُشْب طِبّیّ»
جُرْح: زخم
مُضیء: نورانی
أفرَزَ: ترشّح کرد
حَرَّکَ: حرکت داد
مُطَهِّر: پاک کننده
اِلْتَأَمَ: بهبود یافت «أَنْ یَلْتَئمَ: تا بهبود یابد»
حَوَّلَ: تبدیل کرد
وِقایَه: پیشگیری
اِلتِقاطُ صُوَرٍ: عکس گرفتن
حِرْباء: آفتاب پرست
مَلَکَ: مالک شد، دارد، فرمانروایی کرد
إنارَه: نورانی کرد
ندَلَّ: راهنمایی کرد
یَسْتَطیعُ: میتواند = یَقدِرُ
بَرّیّ: خشکی، زمینی
«نَباتاتٌ بَرّیَّهٌ: گیاهان صحرایی»
دونَ أَن: بی آنکه
«دونَ أَنْ تُحَرِّکَ: بی آنکه حرکت بدهد»
یَسْتَعینُ بِـ : از … یاری میجوید
بَطّ، بَطَّه: اردک
ذَنَب: دُم «جمع: أَذناب»
یَنْبَعِثُ: فرستاده میشود
زَیت: روغن «جمع: زُیوت»
نوشته شده توسط دکتر همت دادرس در پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲
|
آموزش درس عربی...
ما را در سایت آموزش درس عربی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ahematdadras3 بازدید : 26 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1402 ساعت: 15:31